کودکان کار یا انکار؟!

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(392)  

 

کودکان « کار » یا « انکار »؟! 

Картинки по запросу

 بار دیگر « مهر » و « ماه » « به هم رسیدند » 

و سیمای « مهرماه » را به تصویر « کشیدند ».

من « زنگ مدرسه ها » را شنیدم 

و در کنارش « رنگ تلواسه ها » را دیدم!

این صدا نه تنها « نوای زنگ »،که « آوای فرهنگ » است!

اما زنگ ها برای چه کسانی به صدا « درمی آیند »؟

و چه جان ها و روان هایی را « می فرسایند»؟

من مهر را دیدم نه « مهر فروزان » ،که « مهر خزان »!

و نه در « سینه  سپهر » ،که بر « کینه چهر »!! 

من در آغازین روزهای مهر در کنار میلیون ها « نونهالان شاد » و « پرندگان آزاد » 

صدها هزار « غنچه های پژمُرده » دیدم و « شکوفه های دلمُرده »!

 کودکان « نبیل »،محروم از « تحصیل »!

کودکان « کار » یا « انکار »؟!

چه حلقه های زرد نگاه که بر در« آویخته »

و چه شعله های « شاد امید » که از بیم « تندباد تردید » به هم « آمیخته»!

ساقه های سبز،« سقایت » را می طلبند و جوانه های تُرد ، « طراوت » را!

سفره های خالی در انتظار « لُقمه ای کرامت » اند 

و پیاله های تهی ،چشم به راه « جُرعه ای مروّت »!

در « صحرای پریشان قَسوت » و « کویر سوزان قساوت »، 

« کودکان نومید» از « سینه خورشید»،« آتش می دوشند»

و جام های « عطش می نوشند»!

دل های تاریک و دیجور در انتظار « صبوحی از نور » اند و « سبدی از سرور»!

« خانه های ساکت و سرد » و « آشیانه های فقر و درد »، 

چشم به راه « صفای سخاوت » اند و منتظر « گرمای رحمت »!

بیاییم در در ورای پنجره بلورین رویای کودکان کار باغی بنا کنیم 

پر از « شکوفه های سرخ رَافت » و « جوانه های سبز محبت »!

بیاییم « روزنه های امید » و « پنجره های نوید »را 

سرشار کنیم از« روشنایی شفقت » و « درخشش حقیقت»!

بیاییم تندیس های خیال را « روح » بخشیم و درهای بسته را « مفتاح فتوح »!

کودکان کار اگر هیچ ندارند، در « دشت خیال » و « گلگشت آمال » 

باغی دارند پر از « گل های امید و آرزو » و « شکوفه های توان و تکاپو »!

نگذاریم این باغ در هجوم سموم خزان یاس « بپژمُرَد » 

و غنچه هایش « بیَفسُرد »!

بیاییم با « جویباری از زلال محبت » و « آبشاری از  زمزم کرامت »،

گل های امید و آرزو را آبیاری کنیم!

بیاییم آسمان تیره و تاریک دلشان را با « شهاب های احسان » 

و « اخگرهای ایمان » ستاره باران کنیم!

بیاییم با « رشد ریشه های روشنایی رافت »،

« صخره های سخت و سیاه شب قساوت » را بشکافیم 

و « شاخه های سپید ملاطفت » 

و « ساقه های سبز مساعدت » را شکوفه باران کنیم!

بیاییم نسیم لطیف ملاطفت را در رگ های هر « برگ زردرنگ » 

از درخت « امید رنگارنگ » کودکان کار به « جَرَیان » اندازیم 

و خون روشن « سپیده » را در شریان های « خشکیده » آرمان هایشان 

به « سَیَلان » درآوریم!

بیاییم دل ها را در کوثر محبت « بشوییم» و عطر عاطفه ها را « ببوییم» .

سبدهای انتظار را پُر کنیم از « گل های افتخار » و « شکوفه های بهار»!

بیاییم سیمای زیبای جوانمردی را در« آیین ایمان »

و « آیینه دیدگان » به تماشا بنشینیم!

 

 #شفیعی_مطهر

-------------------------------     

تلواسه : اضطراب، بی قراری، اندوه

چهر : چهره، رخسار،روی صورت انسان

نبیل : دانا و هوشیار

قَسوت : سخت شدن،سنگدلی

قساوت : سخت دل شدن

صبوحی : شرابی که صبح زود بخورند

مفتاح : کلید

سَموم: باد گرم و زهرآگین و خفقان آور

 

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 1 مهر 1395 | 11:3 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |